چند روز پیش یلدا شیرازی ازم پرسید حست به بوشهر چیه؟ گفتم حس غربت! گفت اونجا که باید حالت بهتر باشه! نزدیکتری به شیراز! گفتم خونه‌م ته دنیاس. من به ته دنیا خو گرفته بودم.

ته دنیا که بودیم عاشق تعطیلات بودم. عاشق اینکه چند روز پشت سر هم همسر خونه باشه. یه جورایی انتظار داشتم تعطیلات اینجا هم مث تعطیلات ته دنیا خوش بگذره. اما قضیه اینه که اینجا نه اون دوستایی که ته دنیا داشتیم رو داریم که روزای تعطیلاتو یه روز در میون خونه ما و خونه اونا مهمون باشیم. نه هوا مث ته دنیاس که بشه بری بیرون قدم بزنی، نه ماشین هست که بشه جایی بری کلا!

اصلا نمیفهمم چرا بوشهر این همه دلگیره!!!! هر چی هم تلاش میکنم به چیزای مثبت فک کنم باز بی رمقم! دلم بدجووووری هوای ته دنیا رو کرده! :( 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها